Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-05-09@04:05:20 GMT

به ما جرئت زندگی دادند...

تاریخ انتشار: ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۴۳۷۴۸۳

به ما جرئت زندگی دادند...

ایسنا/آذربایجان شرقی «فکر نمی‌کردیم که خانه ما دوباره ساخته شود. امیدی نداشتیم و می‌گفتیم تا آخر عمر در کانکس زندگی خواهیم کرد تا این‌که این خیریه آمد و از دست ما گرفت و به ما جرئت زندگی داد. الان خوشحال تر از همیشه، دست به دعا برداشته و شکرگزار وجود تمامی انسان‌های خیر هستیم.» این سخنان را بهار خانم، مادر خانواده‌ای در روستای «وار» شهرستان خوی به زبان می‌آورد که سرپناه زندگی‌اش را پس از چندین ماه گذشت از زلزله تحویل گرفته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

خبر اتمام شش ساخت شش باب واحد مسکونی در شهرستان خوی، پس از گذشت حدود هفت ماه از زلزله ۵.۹ ریشتری این شهرستان، ما را پیش از پیش خوشحال کرد و مهمتر از آن، این بود که این منازل به دست مردم دیار تبریز و آذربایجان و به واسطه خیریه جوان تبریز ساخته شده‌ است. از این رو برای تحویل این منازل، از تبریز راهی خوی می‌شویم و با گذر از جاده‌های طولانی در زیر آفتاب داغ به زودی به شهر خوی می‌رسیم.

به گزارش ایسنا، بی معطلی از شهر خوی عازم روستای «وار» می‌شویم که در همان نزدیکی شهر قرار دارد. وار یکی از روستاهای بزرگ منطقه با بیش از ۱۵۰۰ خانوار است که بخش اعظمی از منازل آن در زلزله دچار آسیب شده و یا کاملا تخریب شده است.

هر یک از اهالی روستا در گوشه‌ای از روستا مشغول به ساخت و ساز هستند. به راه خود ادامه داده و به نخستین منزل تکمیل شده روستا می‌رویم. زن ریزاندام صاحب خانه، دم در خانه به دود کردن اسپند مشغول است. اهالی روستا نیز برای قدردانی از کمک خیریه به ساخت منازلشان، گوسفندی را تهیه کرده که دم در خانه قربانی می‌کنند. دختران کوچک روستا با لباس‌ها و دمپایی‌های رنگی رنگی در حال ورجه وورجه هستند و زیر گوش یکدیگر حرفی زده و ریز می‌خندند.

وارد نخستین خانه تکمیل شده می‌شویم. یک خانواده پنج نفره هستند. می‌گویند اگر خیریه نمی‌آمد و این خانه را نمی‌ساخت، ما همچنان در چادر و کانکس زندگی می‌کردیم. توان مالی چندانی برای دریافت وام مخصوص زلزله زدگان و بازپرداخت آن را ندارند و چندین ماه در بلاتکلیفی بودند تا این‌که خیریه "جوان" تبریز آمده و از دست آن‌ها گرفته است.

بهار خانم، زن ۲۹ ساله خانه است که به دلیل شوک و ترس زمان زلزله حتی به یاد ندارد که زلزله شب آمده یا روز. تنها چیزی که به یاد دارد، لرزش کل خانه و ریختن دیوارهای آن‌ است. می‌گوید خانه آن‌ها بسیار قدیمی و دیوار به دیوار خانه برادر شوهرش بود که در زمان زلزله، این دیوار مشترک فروریخته و دو خانه تخریب شده‌ است.

این بانوی جوان که سه فرزند کوچک نیز دارد از تکمیل خانه‌شان آنقدر خوشحال است که چندین بار قربان صدقه ما می‌رود و می‌گوید: امیدوارم که همه اهالی این روستا و باقی مردم بتوانند هر چه زودتر خانه خود را بسازد و در آرامش زندگی کنند. فکر نمی‌کردیم که خانه ما دوباره ساخته شود. امیدی نداشتیم و می‌گفتیم تا آخر عمر در کانکس زندگی خواهیم کرد تا این‌که این خیریه آمد و به ما جرئت زندگی دادند.

این خانه با حضور اصحاب رسانه آذربایجان شرقی و به دست خبرنگاران افتتاح و تحویل خانواده داده شد.

به سراغ صاحب خانه بغلی می رویم. آقای اسدلو می‌گوید که بیش از ۷۰ درصد خانه‌های این روستای ۱۵۰۰ خانواری در زلزله سال گذشته تخریب شده است. پس از زلزله، کمک‌های فراوانی از سوی مردم به منطقه آورده شد و خیریه جوان تبریز نیز از لباس‌های گرم گرفته تا چادر، کانکس، غذا، پتو و سایر امکانات، کمک بسیاری به اهالی روستا کرده است.

وی با چشمانی امیدوار و خوشحال تاکید می‌کند: اگر این خیریه نبود، ما نمی‌توانستیم اینچنین زود خانه خود را بسازیم و تحویل بگیریم.

خانه دیگری که امروز تحویل داده می‌شود برای یک زن و شوهر پیر و بیمار است که مدت‌ها در چادر سکونت داشتند. آقای علیقلی، که در زمان زلزله پایش آسیب دیده بود و الان نیز به سختی می‌تواند راه برود، ساخت این خانه برایش یک رویا بوده است و همچنان باور نمی‌کند.

شاید بتوان گفت که معجزه الهی است که از زمان آشنا شدن خیریه با این زن و شوهر پیر و آغاز عملیات ساخت آن حتی ۱۸ روز هم نشده است و اکنون منزل آن‌ها بیش از ۹۰ درصد تمام شده و قرار است تا طی ۲۵ روز یعنی هفت روز آتی تحویل داده شود و این خانواده دو نفره در آن سکنی گزینند.

در این حین سه نفر از اهالی روستا را می‌بینیم که کناری ایستاده و به ما نگاه می‌کنند. این آقایان از زمان حضور ما در روستا پا به پای ما خانه‌ها را می‌گردند و چهره‌ای خوشحال و ناراحت دارند. نگاه خوشحال آن‌ها مشخص است که برای خانه دار شدن همسایه و هم روستایی آن‌ها است اما برای اطلاع از دلیل ناراحتیشان به سراغشان می‌رویم.

وقتی از آن‌ها درباره خانه‌شان می‌پرسیم، داغ دلشان باز می‌شود و می‌گویند: پول نداریم که خانه مان را بسازیم. دولت، مرحله به مرحله برای ساخت خانه وام می‌دهد ولی مثلا وقتی ۵۰ میلیون تومان می‌دهد، باید ما ۵۰ میلیون تومان دیگر هم اضافه کنیم تا بتوانیم ساختمان را به مرحله بعدی برسانیم. مصالح به قدری گران هستند که وام ۲۵۰ میلیونی دولت کارساز نیست و اگر خودمان پولی نداشته باشیم، عملا خانه به همین منوال نصفه کار می‌ماند.

یکی از این مردان، خانه نیمه کاره خود را نشان ما داده و می‌گوید: من همین هفته پیش ۲۵۰ میلیون تومان فقط خرج خرید تیرآهن کردم. مدتی بود که خانه را همینجوری ول کرده و در کانکس زندگی می‌کردیم اما دیگر نمی‌شود. زمستان در پیش است و باید چاره‌ای اندیشید.

وقتی از آن‌ها درباره چگونگی تهیه پول برای ادامه روند ساخت خانه می‌پرسیم، یکی دیگر از مردان روستا نیز ادامه می‌دهد: شغل ما کشاورزی و کارگری است. من دیگر پولی برای ساخت و خانه ندارم، باید کارگری کنم تا بتوانم پول جمع کرده و سرپناه زندگی خود را بسازم.

محرم بیرق دار، مدیر خیریه "جوان" تبریز نیز در ادامه بازدید امروز از زلزله زدگان خوی در جمع خبرنگاران، اظهار می‌کند: خیریه جوان تبریز با کمک خود مردم، مدتی قبل اقدام به ساخت هشت باب منزل برای افراد بی بضاعت زلزله‌ای که هیچ آشنایی با روال بانکی نداشتند و یا به دلیل نداشتن ضامن و موارد دیگر نمی‌توانستند وام دریافت کنند و خانه‌شان را بسازند، کرده است.

وی می‌افزاید: شش باب از این منازل که حتی یکی از آن‌ها طی ۱۸ روز گذشته ساخته شده است، امروز تحویل مردم عزیز روستای "وار" شده و دو منزل باقیمانده نیز طی روزهای آتی تکمیل خواهد شد.

وی ادامه می‌دهد: به پاس قدردانی از فعالیت‌های اهالی رسانه در پوشش وضعیت زلزله زدگان خوی که باعث شد تا وضعیت این منطقه به مردم سایر نقاط کشور انتقال داده شده و امکانات مختلفی جهت استفاده زلزله زدگان ارسال شود، تحویل نخستین واحدهای مسکونی افتتاح شده زلزله خوی به دست اصحاب قلم و رسانه انجام می‌گیرد.

بیرق دار با بیان این‌که تمامی این منازل با مصالح درجه یک و زیر نظر ناظران بنیاد مسکن ساخته شده است، می‌گوید: ساخت و تحویل این منزل طی ۴۵ روز گذشته انجام گرفته است.

وی در ادامه با اشاره به فعالیت‌های این خیریه در خوی، ادامه می‌دهد: خیریه جوان تبریز پس از استقرار در منطقه به طبخ و توزیع غذا به اهالی روستا پرداخت و سپس ۱۵۳ کانکس با ارزش هر یک ۳۰ میلیون تومان تهیه و بین اهالی توزیع کرد. حتی باشگاه ملوان بندرانزلی برای ما کانکس فرستاده که قیمت هر یک بالغ بر ۶۰ میلیون تومان بود و آن‌ها را نیز بین زلزله زدگان توزیع کردیم.

وی می‌گوید: در مرحله بعدی، خانواده‌های کم برخوردار را شناسایی کردیم که نمی‌توانستند به دلیل شرایط اخذ وام، آن از دولت دریافت کنند. مثلا برخی خانواده‌ها از روال بانکی اطلاعی نداشتند و یا ضامن نمی‌توانستند پیدا کنند. بنابراین نیازسنجی مربوطه انجام گرفته و برای آن‌ها با کمک مردم خانه ساختیم.

موسس خیریه جوان تبریز با بیان این‌که فعالیت این خیریه با تهیه پک‌های شب یلدا در سال ۹۲ به همراه همسرش آغاز شده است، اظهار می‌کند: تمامی فعالیت‌های خیریه در ایام کرونا در محلات محروم و حاشیه شهر بود و در ابتدا ماسک و محلول ضدعفونی بین اهالی توزیع کردیم و سپس به سمت تهیه بسته‌های معیشتی رفتیم.

وی با بیان این‌که در ابتدا تعداد اندکی بسته معیشتی توانستند تهیه کنند، ادامه می‌دهد: وقتی فعالیت خیریه در فضای مجازی انتشار یافت، با کمک مردمی که عضوی از خانواده آن‌ها به دلیل کرونا فوت کرده ولی نمی‌توانستند مراسم بگیرند و می‌خواستند هزینه آن را صرف کارهای خیر کنند، بسته‌های معیشتی تهیه شده به ۱۰۰۰ بسته رسید و سپس با کمک رسانه‌ها در فضای مجازی، علاوه بر همشهری‌های عزیز، واحدهای صنعتی و صنفی نیز از ما حمایت کردند و ماهانه توانستیم ۵۰۰۰ بسته معیشتی بین نیازمندان توزیع کنیم و سپس به ۱۰ هزار بسته معیشتی رسید.

وی با اشاره به توزیع ۱۰ هزار بسته یلدایی در سال، می‌گوید: هر اتفاقی که در شهر می‌افتد مثلا وقتی خانواده‌ مستاجری در خیابان می‌مانند و نیاز به کمک دارند، خود اهالی شهر موضوع را در فضای مجازی به ما فرستاده و پس از بررسی و تحقیق، طی چند ساعت با کمک خود مردم برایشان منزل تهیه می‌کنیم.

بیرق دار با اشاره به خاطره‌ای از کمک شهروندان به یک کودک که همچنان با یادآوری آن، چشمانش اشکبار می‌شود، می‌افزاید: ماه گذشته به ما خبر دادند که در بیمارستان نیکوکاری، یک پسر هشت ساله پس از تصادف چشمش آسیب دیده و پزشکان می‌گویند که چشمش باید تخلیه شود. وقتی عکس این فرزند را گرفته و به ما فرستادند، بلافاصله شبانه در بیمارستان حاضر شدیم و با پزشکان در مورد بهبودی این کودک صحبت کردیم که گفتند اگر ۴۰۰ میلیون تومان پول داشته باشید، می‌توان چشم این پسر را در بیمارستان شیراز درمان کرد. تصاویر وی را در فضای مجازی پخش کردیم و از مردم برای کمک به این فرزند درخواست کردیم که مردم عزیز تنها طی ۱۰ دقیقه مبلغ ۴۱۰ میلیون تومان پول واریز کردند و حتی چندین خیر نیکنام نیز اعلام آمادگی کردند تا هزینه صفر تا ۱۰۰ درمان را تامین کنند.

وی ادامه می‌دهد: فردای آن روز این پسر را به بیمارستان شیراز بردیم و گزارش‌ های مربوطه را طریق فضای مجازی اعلام کردیم و اکنون نیز این فرزند می‌تواند ببیند.

وی با بیان این‌که خیریه جوان تبریز، تمامی کارها و فعالیت‌های خود را مدیون رسانه‌ها و مردم می داند، می‌گوید: ابتدای بنای این خیریه من و و همسرم بودیم اما اکنون ۲۰۰ نفر عضو فعال داریم و همشهریان بسیاری از طریق فضای مجازی ما را دنبال کرده و در زمان نیاز به کمک از هیچ کمکی دریغ نمی‌کنند. حتی تعدادی از همشهریان مقیم خارج از کشور نیز هستند که در موردهای خاص کمک می‌کنند.

بیرق دار می‌افزاید: تعداد ۱۲۷۸ خانواده که عضو کمیته امداد و یا بهزیستی نیستند و نمی‌توانند خرج و مخارج خود را تامین کنند، تحت پوشش خیریه قرار دادیم. اکنون در محلات بی بضاعت تبریز رابط هایی داریم که در صورت مشاهده افراد نیازمند، تحقیقات لازم را انجام داده و در صورت صحت سنجی، تحت پوشش خیریه قرارمی‌گیرند.

گفتنی است؛ پس از هفت ماه گذشت از زلزله ۵.۹ ریشتری در خوی و آغاز بازسازی منازل آسیب دیده در این منطقه، نخستین سرپناه‌های مردم این منطقه که به همت یک خیریه "جوان" تبریز طی مدت کوتاهی ساخته شده، با حضور اصحاب رسانه آذربایجان شرقی تحویل مردم داده شد.  

حدود هفت ماه پیش حوالی شب هشتم بهمن ماه ۱۴۰۰، زلزله‌ای مهیب به بزرگی ۵.۹ ریشتر در منطقه شهرستان خوی از توابع آذربایجان غربی در همسایگی آذربایجان شرقی به وقوع پیوست و سرنوشت انسان‌های بسیاری را در این خطه دگرگون کرد.

زلزله خوی را می‌توان یکی از مهمترین جلوه گاه‌های همبستگی مردم کشور و به خصوص خطه آذربایجان نامید. زلزله‌ای که داغ بزرگی بر پیکره سر ایران وارد کرد اما اوج انسان دوستی و هم نوع دوستی را به یکایک مردم نشان داد.

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: استانی اجتماعی زلزله خوی استانی اجتماعی استانی سیاسی استانی اقتصادی استانی شهرستانها استانی ورزشی نماز جمعه زنجان استانی فرهنگی و هنری استانی اجتماعی استانی سیاسی استانی اقتصادی استانی شهرستانها آذربایجان شرقی فضای مجازی میلیون تومان ادامه می دهد کانکس زندگی زلزله زدگان اهالی روستا ساخته شده بیرق دار

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۳۷۴۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فرار زن جوان از دست مرد شیطان‌صفت | مرا به بیابان‌های اطراف شهر کشاند و...

به گزارش همشهری آنلاین، زن ۳۹ ساله که مدعی بود فریب مردی شیطان‌صفت را خورده است، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شهید نواب صفوی مشهد گفت: پاییز سال ۸۷ بود که به همراه مادرم سوار خودروی شخصی مسافربر شدیم. بین راه راننده که مدام از آینه جلو به من نگاه می‌کرد ناگهان روی ترمز کوبید و مرا از مادرم خواستگاری کرد. من هم که آن زمان جوانی خام و بی‌تجربه بودم با این رفتار راننده بلافاصله عاشق شدم و به طور پنهانی با او ارتباط برقرارکردم.

من و حامد در نهایت با هم ازدواج کردیم ولی خیلی زود متوجه شدم او دست بزن دارد و با هر بهانه کوچکی مرا کتک می‌زد. با وجود این چاره‌ای جز سوختن و ساختن نداشتم چراکه وضعیت اقتصادی خانواده‌ام بسیار ضعیف بود و نمی‌توانستم دوباره به خانه پدرم بازگردم.

بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش | ۲۰ بار مچ شوهرم را با زن‌های غریبه گرفتم پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکس‌های زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده است

حامد شب‌ها دیر به خانه می‌آمد و درگیر مواد افیونی هم شده بود. حالا دیگر نه‌تنها هیچ‌گونه عشق و محبتی بین ما وجود نداشت، بلکه او نمی‌توانست مخارج زندگی را هم تامین کند. در این شرایط پسرم نیز به دنیا آمد و من برای هزینه‌های پزشکی و مخارج روزانه دچار مشکل شده بودم. به همین دلیل دیگر چاره‌ای جز طلاق برایم باقی نماند و مجبور شدم پسرم را به پدرش بسپارم و از او جدا شوم.

وقتی به خانه پدرم برگشتم، هیچ‌گونه حمایت مالی نداشتم. این بود که به یکی از شرکت‌های خدماتی و نظافتی مراجعه کردم و آنها مرا برای نگهداری از یک زن کهنسال معرفی کردند. در همین روزها مادرم به دلیل ابتلا به بیماری کرونا جان سپرد و یک سال بعد هم پدرم را به دلیل کهولت سن از دست دادم.

در شرایط اسفباری قرار گرفته بودم که پسر بزرگ پیرزن پیشنهاد کرد در خانه آنها سکونت داشته باشم و به طور شبانه‌روزی از مادرش پرستاری کنم. من هم خیلی زود پیشنهادش را پذیرفتم، ولی او چند روز بعد از من خواست برای آن که در منزل آنها راحت باشم، به عقد موقت او دربیایم. با آنکه یعقوب همسر و فرزند داشت، به ناچار پذیرفتم تا سرپناهی برای خودم داشته باشم. اما ۳ ماه بعد از این ماجرا پیرزن فوت کرد و فرزندانش نیز منزل ارثیه‌ای را فروختند.

در این وضعیت من دست به دامان یعقوب شدم و از او خواستم خانه‌ای برای من اجاره کند تا با هم زندگی کنیم. اما او مرا به همراه لوازم شخصیم از خانه بیرون انداخت و مدعی شد مدت زمان عقد موقت به پایان رسیده است و دیگر هیچ تعهدی به من ندارد.

دیگر تنهاتر از همیشه بودم و جا و مکانی هم برای زندگی نداشتم. این بود که به یکی از پارک‌های مشهد رفتم تا شب را در آن جا سپری کنم. در همین حال مردی به من نزدیک شد و ادعا کرد مکانی برای اقامت شبانه من دارد. من هم به خاطر نادانی و غفلت پیشنهادش را پذیرفتم و سوار خودرویش شدم تا به خانه او بروم ولی آن مرد مرا از یک جاده خاکی به بیابان‌های حاشیه شهر برد و قصد تعرض به مرا داشت که تصمیم گرفتم فرار کنم ولی او خودرو را خاموش کرد و با گرفتن کیف و لوازم شخصیم مرا در تاریکی شب در بیابان‌ها رها کرد و گریخت.

من هم نتوانستم به خاطر تاریکی هوا شماره پلاک خودرو را یادداشت کنم. مدتی در کنار جاده سرگردان بودم تا اینکه خودرویی از راه رسید و خانواده‌ای مرا سوار کردند و به شهر آوردند. اکنون نیز به کلانتری آمده‌ام تا از آن مرد شیطان‌صفت شکایت کنم.

با صدور دستوری از سوی سرهنگ علی ابراهیمیان (رئیس کلانتری شهید نواب صفوی مشهد) تحقیقات پلیس درباره ادعاهای این زن جوان آغاز شد.

کد خبر 849567 برچسب‌ها خبر مهم سارق - سرقت ازدواج - طلاق حوادث ایران

دیگر خبرها

  • قتل دختر به دست پدر/ دخترم بعد از طلاق می‌خواست مستقل زندگی کند
  • ببینید | همه حسرت زندگی مرا می‌خورند اما نمی‌دانند من و خانواده‌ام چقدر سخت تلاش می‌کنیم
  • ببینید | همه حسرت زندگی مرا می خورند اما نمی دانند من و خانواده ام چقدر سخت تلاش می کنیم
  • چه کتاب‌هایی را به نوجوانان پیشنهاد بدهیم؟
  • عرضه روایت مستند کودکی حاج قاسم در نمایشگاه کتاب
  • پشیمانی پدری که دختر ۲۱ ساله‌اش را سلاخی کرد
  • زاکانی: شهرداری تهران برای مدیرانش خانه سازمانی ندارد/ به جای زمین، وام دادیم
  • فرار زن جوان از دست مرد شیطان‌صفت | مرا به بیابان‌های اطراف شهر کشاند و...
  • بازگشت محکوم به مرگ از پای چوبه دار
  • «اُمّ علاء»؛ مادر شهیدی که هفت عزیزش را تقدیم اسلام کرد